اشعار علی صباغی

(محزون)

اشعار علی صباغی

یا اباعبدالله...

سرد و بی جان شده ام باز تمنا دارم
که به این فصلِ خزانِ دلِ من جان بدهی

علی صباغی
محزون

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

رسیده جمعه ای از جمعه های بی قراری
شده پایان هفته،هفت روز بی نگاری

دوباره جمعه شد اقایمان از ره نیامد
شدم خسته ندارم رقبت انجامِ کاری


رسیده نوبت تسویه ام حاضر شدم با
خطا و جرم و کوهی از گناه و شرمساری

من و پرونده ی سنگین من در محضر یار
شدم من از خجالت همچنان ابر بهاری


تمام دلخوشی و عشق من دیدار یار است
شدم آواره با دریایی از امّیدواری

اگر بینم جمالِ یار خود آرام گیرم
روم آسوده و سازم برای خود مزاری

...................................
خادم الحسین
16:10
1393/12/01

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۳
خادم الحسین