اشعار علی صباغی

(محزون)

اشعار علی صباغی

یا اباعبدالله...

سرد و بی جان شده ام باز تمنا دارم
که به این فصلِ خزانِ دلِ من جان بدهی

علی صباغی
محزون

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


 

شده غوغا به پا و همهمه گویی که محشر است

زیرا ولادتِ فرزندِ موسی بن جعفر است

 

گلبانگِ شادی و شور و شعف به پاست

از عطر حضرتِ معصومه جهان معطر است

 

گویی که مکتب قرآن و اهلِ بیت آمد

او باغِ علوم و مریمِ آلِ پیمبر است

 

هر کس دیده حریمش را گرفته بوی رضا

این قم به لطفِ وجودش خراسانِ دیگر است

 

تمامِ علم و فقاهت در این حریم و سراست

گویند که او خاکِ حریمش علامه پرور است

 

آری شود آرامش دلم همین بانو

وقتی که دلم گرفته و از دردها مکدر است

 

هر شب به کنار مرقدِ پاکش یک مدینه دل

در جست و جویِ قبرِ مخفیِ زهرایِ اطهر است

.................................

علی صباغی

یکشنبه

25/05/1394

13:30



۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰
خادم الحسین

یا صاحب الزمان(عج)


"نشسته غم به هوایم ز هجرِ تو آقا

امید بسته ام اکنون به خیرِ تو آقا


اگر چه از بدیِ من دلت پر از درد است

کسی نمانده برایم به غیرِ تو آقا"



علی صباغی

1394/05/23


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۸
خادم الحسین

بار الها...


من گنهکار شدم از طمع رحمت تو

زار و بیمار شدم از سبب رفعتِ تو

دستِ من گیر که عمریست فتادم بر خاک

منِ ناچیز کجایم وَ کجا قدرتِ تو


خادم الحسین

۱۳۹۴/۰۵/۰۷

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۱
خادم الحسین