اشعار علی صباغی

(محزون)

اشعار علی صباغی

یا اباعبدالله...

سرد و بی جان شده ام باز تمنا دارم
که به این فصلِ خزانِ دلِ من جان بدهی

علی صباغی
محزون

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

دوبیتی...

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ق.ظ

حسین جان


جهان بی عشق تو معنا ندارد

و خلقت غیر تو مبنا ندارد

دلِ آواره و سرگشته ی من

به جز هیئت دگر ماوا ندارد

.........................................

بداهه

علی صباغی



نظرات  (۳)

تنها بودم و چهارسال بغضمو نشکستم

هرجا رفتم ردی از یه خاطره دیدم

من همونم که الان به اینجا رسیدم

می بینی بی تو چقدر پر از دردم

دلم میخواد به اون روزا برگردم

نمیدونم این چهار سالو چه جوری سر کردم

که الان پر از آه و حسرت و دردم

من میخوام به اون روزا برگردم

اون روزا حال و هوامون خیلی عاشقانه بود

دلم حتی یه شعرم از غم و جدایی نگفته بود

کسی از زبون ما حرفی از جدایی نشنیده بود

ولی یکی از دور تو کمین این عشق نشسته بود

بین عشق من و تو یه حصار جدایی کشیده بود

از رابطه ی من و تو خیلی چیزا شنیده بود

 

سلام و ممنونم از مطلب عالی و  بازدیدتون از سایت بنده...

آدرس وب سایت اصلی من :jasmines.ir
خوشحال میشم بهم سر بزنی.


موفق باشی 

پاسخ:
التماس دعا

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۳ منتظرالمهدی
سلام باآرزوی قبولی طاعات وعبادات به مناسبت ماه مبارک با ختم قرآن مجیدودعاهای روزانه به روز هستم ومنتظرحضورشما .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">