اشعار علی صباغی

(محزون)

اشعار علی صباغی

یا اباعبدالله...

سرد و بی جان شده ام باز تمنا دارم
که به این فصلِ خزانِ دلِ من جان بدهی

علی صباغی
محزون

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ولادت» ثبت شده است


 

شده غوغا به پا و همهمه گویی که محشر است

زیرا ولادتِ فرزندِ موسی بن جعفر است

 

گلبانگِ شادی و شور و شعف به پاست

از عطر حضرتِ معصومه جهان معطر است

 

گویی که مکتب قرآن و اهلِ بیت آمد

او باغِ علوم و مریمِ آلِ پیمبر است

 

هر کس دیده حریمش را گرفته بوی رضا

این قم به لطفِ وجودش خراسانِ دیگر است

 

تمامِ علم و فقاهت در این حریم و سراست

گویند که او خاکِ حریمش علامه پرور است

 

آری شود آرامش دلم همین بانو

وقتی که دلم گرفته و از دردها مکدر است

 

هر شب به کنار مرقدِ پاکش یک مدینه دل

در جست و جویِ قبرِ مخفیِ زهرایِ اطهر است

.................................

علی صباغی

یکشنبه

25/05/1394

13:30



۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰
خادم الحسین